چگونه باشیم ؟
روحانیت در اسلام به معنی آراسته بودن به فضیلت علم و تقوا و مجهز بودن برای انجام یک سلسله وظایف اجتماعی دینی و واجبات کفایی است. بی آنکه علم و تقوا سرمایه دنیاطلبی گردد.
شجرهنامهی صنفی روحانیت از مسیر عالمان ربانی دورهی غیبت به امامان معصوم و از طریق آنها به پیامبران الهی میرسد. عالمان ربّانی و مردان خدا در شمار پدران صنفی طلاب علوم دینی هستند.
طلبگی سلسلهای است متصل به عالمان بزرگ و امامان و پیامبران. نسبنامهی طلاب به مردان بزرگ تاریخ منتهی میشود و صف طولانی روحانیتِ تاریخ، قافلهسالاری مانند نوح(ع) و ابراهیم (ع) دارد.
طلبه از اینکه در زمرهی ذرّیهی صنفی اولیای برگزیدهی خدا است، بر خود میبالد و تلاش میکند تا خلف صالحی برای آنان باشد.
طلبه همانگونه که موظف به خودشناسی، خودآگاهی و خودسازی فردی است موظف به خودشناسی، خودآگاهی و خودسازی صنفی است.
طلبه، همیار امام زمان (عج) است و دغدغههای آن حضرت وجود او را نیز فراگرفته است. دغدغه اسلام و کفر، دغدغه حق و باطل، دغدغه جهان اسلام، دغدغه تحقق جامعه ایدآل اسلامی و دغدغه تربیت انسانهای صالح و مقرّب. طلبه سرباز امام زمان است و نیرویی برای تحقق آرمانهای آن حضرت.
طلبه در لشکر فرهنگی حضرت مهدی (عج) مسئولیت خاصی میپذیرد و سنگری را پر میکند و به عنوان عضوی از مجموعهای که امام زمان فرمانده و قافلهسالار آن است انجام وظیفه میکند.
مسیر طلبگی استمرار راه انبیا است و طلبه در راهی قدم نهاده که پیش از او سفیران الهی و بهترین بندگان او آن راه را طی کرده و پشت سر نهادهاند. راهی بس پرشکوه و پرحماسه، راهی سرشار از عظمت و افتخار، راهی سراسر افتخارآمیز و غرورآفرین، راهی هموار و در عین حال دشوار.
شاید بارها این مطالب را شنیده اید یا با خود مرور کرده اید و از ته دل آرزوی آنرا داشته اید،اما هرگاه به عقب نگاه می کنی، افسوس فراوان می خوری که از آن آرمانهایی که برایش طلبه شدی،فاصله گرفته ای ،یا آنها را دست نیافتنی می بینی.
در این فضا وموقعیت یادآوری گفتاروکردار علما دین که ما رهپوی راهی هستیم که آنها پیموده اند،خالی از لطف نیست.
حضرت آیت الله شیخ نصرالله شاهآبادی-فرزنداستادحضرت امام(قدس سره)-که به بیان خودشان در زندگی فقری را کشیده که کسی تا حال متحمل آن نشده ،می فرماید:
غیر از معصوم کسی نمیتواند ادعا کند که توانسته است حریم الهی و حریم معصومین(ع) را حفظ کند، خداوند تبارک این مرتبه را از غیر معصوم(ع) طلب نکرده و مراجع در رسالههایشان هم همین مرتبه را در نظر دارند،از این رو وقتی میگویند عادل، منظور این نیست که اصلاً گناه نکرده است، کسی نمیتواند ادعا کند که با اوامر الهی مخالفت نکرده است.
انسان اگر توانست برابر خواسته مادر طبیعت بایستد روح او تقویت میشود.
طبیعت نوعاً مخالف با شریعت است، چون قدرت طبیعت زیاد است، شاید 15 هزار سال از زمانی که انسان به زمین آمده گذشته است، در این مدت 124 هزار پیامبر آمدهاند اما نتوانستند همه بشریت را به مسیر هدایت راهنمایی کنند.
چرا علاقه انسان به مادر بیشتر از پدر است، چون مادر است که احتیاجات حیاتی او را فراهم کرده است، اُنس به مادر طبیعت هم مثل انس با مادر طبیعی است، انسان اگر توانست برابر خواسته مادر طبیعت بایستد روح او تقویت میشود.
با دقت در آیه شریفه «وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْو»(1)متوجه این معنامی شویم، اول بازیچه است،یک روز عروسک بازی، یک روز گردو بازی و یک روز فوتبال بازی میکند.
هر وقت تلویزیون را روشن میکنیم، ورزش طبیعت است، اگر در فوتبال اتفاقی بیفتد ببینید چه جمعیتی به صحنه میآید اما اگر دانشمندی افتخار، کسب کند نهایتاً یک گل میاندازند دور گردنش، چون بشر نوکر طبیعت است.
اگر عالم عارفی از دنیا برود مراسمش با شکوه برگزار میشود، این یا از خوشحالی طبیعت است یا انسان مقداری از طبیعت فاصله گرفته است.
فطرت خداپرستی نمیگوید نخور، میگوید بخور اما به مقدار نیاز، طبیعت میگوید من میخواهم چون همجنسهایم باشم،اما فطرت میگوید من باید جلوی تو را بگیرم.
آزادی در دنیا به معنای این است که انسان همچون حیوانات بدون قید باشد، زمانی مرا برای معالجه به اروپا بردند دیدم اروپا یک باغ وحش منظم است، گرگ هست، گوسفند هم هست، شاید به هم کاری نداشته باشند اما معلوم نیست با خود چه میکنند، به سوی انسانیت هم نمیروند.
علت مخالفت با انبیاء و اولیا و روحانیت این بود که آنها را مزاحم خود میدیدند،میگفتند این کار را نکن، این را نگو ، با اینکه انبیاء گفتند آمدیم تا به عنوان دوست، خدمتگزار بدون اجر و مزد، به شما درس هدایت و سعادت بدهیم«لا اسئلکم علیه اجرا»(2)، اما چون خواسته های طبیعت قویتر است مردم پیامبران را مسخره کردند، کشتند و سنگسار کردند.
انسان من است و تن، اگر چه به اشتباه تن را من مینامد لکن در اصل همان من است یعنی روح، انسان باید از بسیاری خواستههای طبیعت صرف نظر کند تا به خواستههای«من» یعنی روح برسد.
کاری کن امام حسین سراغ تو بیاید
اگر کسی توانست حریم مقدس امام زمان(عج) را حفظ کند نیازی نیست که داد«یابن الحسن» بزند حضرت خودش میآید، کسی که مطیع طبیعت است نمیتواند بگوید دوست دارم امام زمان را ببینم، چون دروغ میگوید.
شخصی نزد پدرم وصیت میکرد گفت«مرا کربلا ببرید دفن کنید» مرحوم والد فرمودند«میدانی چه کسانی در کربلا دفن هستند؟ عده زیادی که شمشیر به قتل حسین برداشتند، کاری کن امام حسین سراغ تو بیاید، این که من بروم درب خانه بزرگی را بزنم و او مرا راه ندهد ارزش ندارد، اگر بزرگی بیاید سراغ شما این ارزشمند است».
پی نوشت:
1. انعام -32
2. انعام -90
منابع:سایت رسا