شبهه: من با خدا رابطه صمیمی دارم نماز مهم نیست!!
شبهه : اگر کسی بگوید که من با خدا رابطه دارم و از رابطه با او احساس خوشبختی میکنم آیا این فرد نماز یا روزه را به جا می آورد یا فقط حرف میزند؟ اصلاً به طور کلی ارتباط با خدا شامل چه چیزهایی هست؟
باید از خودش بپرسید که «من با خدا رابطه دارم یعنی چه؟» و اصلاً چرا نزد دیگران چنین ادعایی میکند؟
الف – همه موجودات عالم، از آن جهت که مخلوق او هستند، مرزوق هستند و تحت ربوبیت الهی هستند، چه بدانند و چه ندانند – چه بخواهند و چه نخواهند، با خدا رابطه دارند. از خاک و سنگ و حیوانات و پرندگان گرفته تا انسانها، ملائکه و انسانهای کامل(معصومین علیهمالسلام)
هم ملائکهی حامل و طواف کنندهی عرش با خدا مرتبط هستند و دائم تسبیح میکنند:
«و َتَرَى الْمَلَائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» (الزّمر، 75)
ترجمه: و فرشتگان را مىبینى که پیرامون عرش به ستایش پروردگار خود تسبیح مىگویند و میانشان به حق داورى مىگردد و گفته مىشود سپاس ویژه پروردگار جهانیان است.
و هم هرچه در آسمانها و زمین وجود دارد و حتی پرندگان تسبیحگو هستند و به تسبیحی که میکنند علم دارند:
«اَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ»
ترجمه: آیا ندانستهاى که هر که [و هر چه] در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مىگویند و پرندگان [نیز] در حالى که در آسمان پر گشودهاند [تسبیح او مىگویند] همه ستایش و نیایش خود را مىدانند و خدا به آنچه مىکنند داناست.
ب – پس «من با خدا ارتباط دارم»، به لحاظ عقل، منطق و وحی، سخنی نیست که کسی بخواهد مدعی آن شود و به آن ببالد یا بدین بهانه خود و دیگران را فریب دهد. حتی کفار، مشرکین و منافقین نیز نمیتوانند با خدا قطع ارتباط کنند؛ هستی بر اساس قاعدهی «لا یمکن الفرار من حکومتک» است و رحمت الهی نیز واسعه است. و البته برخی با این ادعا برای خود دکان و منبع درآمدی از اغفال مردم سادهاندیش و عوام درست کردهاند.
ج – و اما «من از این نوع ارتباط خودم راضی هستم»، نیز به هیچ وجه ملاک نیست، هر کسی میتواند خودش را توجیه کند و به آنچه میکند راضی باشد. خُب این یک خود فریبی و دگر فریبی است.
دقت نماییم که مهم این است که أله، معبود، ربّ و معشوق از ما راضی باشد، نه این که ما از خودمان، باورهایمان و کردههایم راضی باشیم! بازگشت به سوی اوست و نه به سوی خودمان، هدف و کمال اوست و نه خودمان و داور نیز اوست و نه خودمان.
خداوند متعال نیز کاملاً تبیین کرده است که رشد، کمال و تقرب به سوی او چگونه میسر است، صراط مستقیم کدام است و رضایت او در چیست؟ پس اگر کسی عبد و مطیع بود، میتواند بر اساس رضایت او، راضی باشد.
د – بسیار اتفاق میافتد که برخی میگویند: «دلت با خدا باشد، مابقی حرف است»؛ خُب این یک دروغ بزرگ شیطانی است و در واقع تکذیب خدا، رسولان و کتاب است. تکذیب همهی بایدها و نبایدهاست و البته دل هر کس نیز همان است که در اعتقادات و عمل بروز داده و ظاهر مینماید.
بسیار دیده و شنیده میشود که برخی میگویند: «مهم ارتباط با خداست و من خودم میدانم که با او چگونه ارتباط برقرار کنم و از این نوع ارتباط خود راضی نیز هستم و ...»، اینها نیز همه توجیه است. همه عبادت نفس است و نه عبادت خدا.
عبادت و بندگی خدا (ارتباط معقول و صحیح عبد با معبود) در اطاعت امر اوست و نه در اطاعت امر نفس خود. رفتن در صراط و انجام آنچه او فرمود، عبادت و اطاعت است، نه رفتن به راه خود؛ اوست که باید تبیین کند ما چگونه باید با او مرتبط شویم که حاصلش رشد، کمال و تقرب ما باشد، نه این که او خلق کند، اما مخلوق ربوبیّت کند!
پس، این که کسی مدعی شد «من با خدا ارتباط دارم و راضی هستم»، نه تنها اصلاً معلوم نمیکند که حالا این مدعی اهل نماز و سایر عبادت نیز هست یا نه؟ بلکه اصلاً ملاک نیست. ملاک عبادت، اطاعت امر است، نه خودرأیی و رضایت از خود. بسیاری احساس خوشبختی میکنند، ولی وقتی از خواب بیدار شدند، متوجه میشوند که اتفاقاً خیلی بدبخت هستند و به دره هلاکت سقوط کردهاند، اما دیگر دیر شده است و فایدهای ندارد.
منبع: سایت ایکس شبهه
تبیان